قتل الهه حسین نژاد؛ خلا فرهنگی یا جنون فردی؟
قتل الهه حسین نژاد از چند بعد قابل بررسی است، مهمترین بعد حادثه بستر و زمینه اجتماعی است که جامعه با بایدها و نبایدهایی که بطور رسمی و غیررسمی وضع می کند تا به این شکل جبهه های موافق و مخالف را رو در روی هم قرار دهد.

قتل الهه حسین نژاد از چند بعد قابل بررسی است، مهمترین بعد حادثه بستر و زمینه اجتماعی است که جامعه با بایدها و نبایدهایی که بطور رسمی و غیررسمی وضع می کند و به این شکل جبهه های موافق و مخالف را رو در روی هم قرار می دهد.
تاوان گذار- علی رغم تغییرات فرهنگی که به فشار رسانه در جامعه شکل گرفته است جامعه ایرانی با توجه به ساختار و استقلال خرده فرهنگ های خود(با وجود تأکیدات ایرانی - اسلامی که در کتب دینی و باستانی به اهمیت زن در جامعه پرداخته اند) نتوانسته نقش زنان را به عنوان یکی از عناصر تأثیرگذار در زندگی اجتماعی مورد پذیرش قرار دهد(این موضوع نسبی است؛ غالب جامعه ایرانی هم نقش زن را پذیرفته و هم اهمیت و بزرگی آن را چه به لحاظ سیاسی و چه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را به درستی درک کرده ولی استثنائاتی وجود دارد). با این حال این حادثه به نوعی نمایانگر خلا قانونگذاری و چالشهای اجتماعی و فرهنگی زنان در جامعه ایران است. با وقوع چنین حوادثی است که نابرابری جنسیتی و فشارهای اجتماعی، خشونت علیه زنان را از عمق جامعه به سطح می کشاند. حوادثی از این دست می تواند پیامدهایی هم داشته باشد؛ ضمن آگاه سازی زنان نسبت به حقوق اجتماعی شان و همچنین هوشیار نمودن قانونگذاران در پوشش و تأمین حقوق زنان در راستای حمایت از آنان تلاش های لازم را به عمل آورند.
موضوع دیگر واکنش های عمومی است که به صورت هیجانی شکل می گیرد و جامعه برای ابراز همدردی با خانواده ی مقتول از خود نشان می دهد؛ در فرهنگ ایرانی عموما واکنش مردان در برابر زنان تقبیح شده و معمولا در فضاهای اجتماعی همچون خانواده، محله، محل کار و...با بانوان با احترام رفتار می شود و سعی می شود حتی در گفتار نیز ملاحظات لازم رعایت شود. روزانه چندین نفر از یک جامعه 90 میلیون نفری جان خود را از دست می دهند؛ این امر خیلی طبیعی جلوه می کند ولی آنچه که حادثه قتل الهه حسین نژاد را خبر یک رسانه های داخلی و خارجی نموده است، شکل وقوع و انزجاری است که حادثه در پی داشته است که این امر را باید نقطه خوشبینی این قبیل حوادث در نظر گرفت؛ حوادثی از این دست حس نوعدوستی و همذات پنداری را در جامعه تقویت می کند و می تواند بسترساز امنیت اجتماعی باشد و اینکه این حادثه میتواند به تغییرات در سیاستها و قوانین مربوط به حمایت از زنان و مقابله با خشونت منجر شود و فشارهای اجتماعی تشکلها و دولت را به اتخاذ تدابیر جدیتر در این زمینه وادار نماید.
موضوع دیگر پیامدهای روانی حادثه است؛ که می تواند با ایجاد فضای احساس ناامنی و ترس در جامعه روحیه عمومی را تحت تأثیر قرار دهد و از ورود بانوان به فضای اجتماعی جلوگیری کند. بدیهی است در چنین شرایطی افراد جامعه چه قربانیان خشونت و خانواده های آنها و چه سایرین بیش از پیش نیازمند خدمات مشاوره و پشتیبانی روانی باشند که اینجا بار دیگر الزام و تضامین قانونی می تواند راهگشا باشد.
طبق اظهارات قاتل، به طور کلی حادثه قتل الهه حسیننژاد نه تنها یک رویداد فردی(حاصل جنون شخصی یا روان پریشی ) است بلکه یک مسئله اجتماعی با ابعاد گسترده است که نیازمند توجه و اقدام جدی از سوی جامعه، تشکل های مردمی و نهادهای دولتی است. برای مقابله با چنین حوادثی، باید به آموزش، آگاهیرسانی و حمایت از حقوق زنان توجه ویژهای شود.